به گزارش خیمه مگ،کتاب «چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران» اثری از آقای يدالله بهتاشى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقه مندان می گردد.
* نماز اول وقت در لندن
حدود پانزده سال پيش، مقاله اى از استاد محمّد على حومانى خواندم كه خلاصه آن، اين بود:
هنگام ظهر بود كه در يكى از خيابان هاى شهر لندن به پيرمردى برخوردم كه جلوى در خانه خود ايستاده بود و براى نماز ظهر اذان مى گفت. من آنجا ايستادم تا اذانش به پايان رسيد، سپس گفتم : السّلام عليكم .
پاسخ داد: و عليكم السّلام و رحمة اللّه و بركاته تا به آيه شريفه و اذا حيّتم بتحيّة ... عمل كرده باشد. سپس به من تعارف كرد و از من خواهش نمود كه داخل خانه اش شوم . من داخل شدم ، ديدم او و همسرش به نماز ظهر مشغول شدند. پس از نماز ظهر، بر سر سفره نشستند و با اصرار زياد مرا هم به خوردن غذا وا داشتند. ملاحظه كردم كه با گفتن بسم اللّه الرّحمن الرّحيم مشغول خوردن شدند و پس از صرف غذا گفتند الحمدللّه ربّ العالمين .
و يكى از اساتيد دانشگاه لندن بود كه بر اثر تحقيق و تتبّع و كنجكاوى هاى فراوان ، به آيين اسلام گرويده بود و امثال او در دنياى غرب زياد به چشم مى خورند.