به گزارش خیمه مگ، کتاب «چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران» اثری از آقای يدالله بهتاشى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* نماز صالحان
حاتم اصمّ از عابدان وارسته و مخلص بود. يكى از مسلمين بنام عصام بن يوسف نزد او آمد و از روى اعتراض به او گفت : تو چگونه نماز مى خوانى ؟
حاتم گفت : هنگامى كه وقت نماز فرا مى رسد، برمى خيزم وضوى ظاهرى و وضوى باطنى مى گيرم .
عصام گفت: وضوى باطنى چگونه است؟
حاتم گفت: در وضوى ظاهر، اعضاى وضو را با آب مى شويم ، اما در وضوى باطن آن اعضاء را با هفت خصلت مى شويم : 1) توبه، 2) پشيمانى از گناهان سابق، 3) ترك دلبستگى به دنيا، 4) ترك تعريف و ستايش مخلوقات ، 5) ترك رياست مادى ، 6) ترك كينه ، 7) ترك حسادت .
سپس به مسجد مى روم و آماده نماز مى شوم ، در حالى كه كعبه را پيش رو مى بينم و خود را در برابر خداى بزرگ يكپارچه محتاج مى نگرم. گويى در محضر خدا هستم، بهشت را در طرف راست و دوزخ را در طرف چپ و عزرائيل را پشت سر خود مشاهده مى كنم و گويى پاهايم روى پل صراط قرار گرفته است و اين نماز، آخرين نماز من است ؛ سپس نيّت مى كنم و تكبير پاك مى گويم و حمد و سوره را با تفكّر و تاءمّل مى خوانم؛ آنگاه ركوع را با تواضع و خشوع انجام مى دهم ، و سپس سجده را با تضرع و زارى بجا مى آورم و تشهّد را با اميد مى خوانم و سلام نماز را با اخلاص مى گويم. مدّت سى سال است كه نماز من اين گونه است.
عصام به حاتم گفت: اين گونه نماز خواندن را شخصى غير از تو نمى تواند انجام دهد.
سپس گريه سختى كرد و از خدا خواست كه چنين حالت عبادت را به او عنايت كند.