به گزارش خیمه مگ،، کتاب «چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران» اثری از آقای يدالله بهتاشى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* امام رضا(ع) و نماز اول وقت به جماعت
ابراهيم بن موسى از القزّاز مى گويد: امام رضا عليه السّلام به عنوان استقبال از بعضى از طالبان خارج شد(در حالى كه من با عده اى از ياران با آن حضرت همراه بوديم). وقت نماز فرا رسيد. قصرى در آن حوالى بود. امام(ع) با ياران به سوى آن رفتند و در كنار سنگ بزرگى ايستادند و سپس امام به من فرمودند: اذان بگو.
عرض كردم : منتظر رسيدن و ملحق شدن بعضى از ياران هستيم كه بيايند.
حضرت فرمود: خدا تو را بيامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر به تأخير نيانداز. بر تو باد خواندن نماز در اول وقت.
راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز خوانديم .
نمازى كه امام رضا(ع) به پا داشتند ، نماز جماعت بود كه هر چه جمعيت بيشتر باشد ثواب نماز جماعت بيشتر است ، ولى توجه نموديد كه امام(ع ) اجازه نفرمود نماز اول وقت ، به خاطر رسيدن و ملحق شدن بقيه ياران به تأخير بيفتد، بلكه تاكيد كرد كه نماز اول وقت خوانده شود و تأخير را صلاح ندانست. اينكه امام رضا(ع) فرمود: اى موسى، بر تو باد كه هميشه نماز را در اول وقت بپا دارى خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به آن شخص ندارد.