به گزارش خیمه مگ، با حجتالاسلام مسعود سلمهای، کارشناس خطابه و تبلیغ، به بررسی چالشها و فرصتهای پیش روی خطیبان در دنیای معاصر پرداخته و موضوعاتی چون ارتباط چهره به چهره، همگامی با تحولات زمانه، اخلاص در تبلیغ و شیوههای نوین اقناع مخاطب را مورد واکاوی قرار داده است.
* به عنوان اولین سؤال بفرمایید که از نظر شما، فن خطابه چیست و چه نقشی در تبلیغ دین و آموزش ارزشهای انسانی دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ «فن خطابه و سخنوری» یکی از موثرترین و کارآمدترین ابزارهای سنتی در عرصه تبلیغ دینی بوده که از گذشته تا به امروز نقش بیبدیلی ایفا کرده است.
برخی بر این باورند که با ظهور فناوریهای نوین و ابزارهای تبلیغی جدید، خطابه و سخنوری جایگاه خود را از دست داده است. اما این دیدگاه صحیح نیست؛ نه تنها خطابه و سخنوری تأثیرگذاری خود را حفظ کرده، بلکه امروزه از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است.
اگرچه در عصر حاضر، رسانههای ارتباط جمعی، شبکههای اجتماعی و انواع محتواهای دیجیتال به سهولت در دسترس هستند، اما هیچیک نمیتوانند جایگزین منبر و سخنرانی شوند.
چرا که منبر و سخنرانی از این جهت جایگاه ویژهای دارد که خطیب و مبلغ ارتباط مستقیم با مخاطب برقرار میکند.
سخنران میتواند «رو در رو» و به اصطلاح امروزی «فیس تو فیس» با مخاطب ارتباط برقرار کند و این ویژگی، تأثیر ممتازی دارد که در تبلیغات مدرن امروزی جای آن خالی است و هیچ رسانهای نمیتواند جایگزین این ارتباط مستقیم با مخاطب شود.
برای مثال، گاهی اوقات وقتی شما صوت یک جلسه سخنرانی یا درس را میشنوید و آن را با تجربه افرادی که در آن جلسه حضور داشتهاند مقایسه میکنید، متوجه تفاوت چشمگیری میشوید.
تأثیری که آن سخنرانی یا درس بر مخاطب حاضر در جلسه گذاشته، به هیچ وجه قابل مقایسه با تأثیر آن بر فردی که صرفاً در فضای مجازی به صوت آن گوش داده، نیست؛ چرا که حضور در فضای واقعی سخنرانی، خود اثرگذاری ویژهای دارد.
بنابراین میتوان گفت «خطابه و سخنرانی هیچگاه کهنه نمیشوند و همواره بهروز هستند»؛ البته باید توجه داشت که روشها و محتوای ارائه شده باید متناسب با زمان و مخاطب، توسط خطیب به درستی انتخاب و ارائه شود.
* چه تواناییهایی باعث توانمندی و اثرگذار بودن خطیب میشود؟
توانمندی و اثربخشی یک خطیب را میتوان از جنبههای مختلف مورد ارزیابی قرار داد. مهمترین عنصر در این میان، فن بیان است که نقش محوری در تأثیرگذاری سخنران دارد.
بسیار دیده شده که افرادی با وجود برخورداری از دانش و اطلاعات عمومی قابل توجه، به دلیل ضعف در فن بیان نتوانستهاند ارتباط مؤثری با مخاطب برقرار کنند.
بنابراین، «تسلط بر فنون بیان و سخنوری اولین گام در موفقیت یک خطیب است».
در کنار فن بیان، خطیب باید در اجرای روشهای سخنرانی نیز مهارت کافی داشته باشد.
این توانایی به او کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف، واکنش مناسب نشان دهد.
برای مثال، زمانی که مخاطب بیانگیزه میشود، خطیب توانمند باید بتواند با استفاده از فنون مناسب، انگیزهسازی کند و توجه مخاطب را مجدداً به سخنرانی جلب نماید.
همچنین در مواردی که مخاطب نسبت به موضوعی قانع نشده یا پذیرش مطلب برای او دشوار است، خطیب باید از قدرت اقناع و متقاعدسازی کافی برخوردار باشد.
محتوای سخنرانی نیز اهمیت ویژهای دارد. «محتوا باید اقناعکننده، بهروز و متناسب با نیازهای جامعه باشد».
پس از تسلط بر این فنون، «خطیب باید از نظر علمی نیز در سطح مطلوبی قرار داشته باشد».
اگرچه تسلط بر تمام موضوعات امکانپذیر نیست، اما در حوزهای که سخن میگوید - خواه مباحث تربیتی، علوم اجتماعی، علوم سیاسی یا مباحث اخلاقی - باید اشراف کامل داشته باشد تا بتواند سخنرانی جامع و بدون نقصی ارائه دهد.
متأسفانه گاهی مشاهده میشود که برخی مبلغین به دلیل مطالعات محدود در یک موضوع، سخنرانیهایی ارائه میدهند که بعداً مورد نقد قرار میگیرد.
علت اصلی این مسئله، عدم توجه به تمام جوانب موضوع است. در مقابل، خطیبانی که در موضوعات تخصصی خود مطالعات عمیق و گستردهای داشتهاند، معمولاً در ارائه سخنرانیهای تأثیرگذار موفقتر عمل میکنند.
این موفقیت عمدتاً به دلیل تسلط علمی و دانش کافی آنها در موضوع مورد بحث است.
* چالشهای موجود در فن خطابه که باید در بیان امروزی و در جامعه کنونی آنها را در نظر گرفت، چه مواردی هستند؟
در عصر حاضر، با گسترش فضای مجازی و تکنولوژیهای ارتباطی، چالشهای جدیدی پیش روی خطیبان قرار گرفته است.
امروزه دیگر هیچ حریم خصوصی برای سخنرانی وجود ندارد و نمیتوان ادعا کرد که چون سخنرانی در یک جمع خاص ارائه شده، محدود به همان جمع خواهد ماند.
در هر جلسهای که دوربین یا تلفن همراه حضور دارد و امکان اتصال به فضای مجازی وجود دارد، خطیب باید ملاحظات ویژهای را رعایت کند.
در چنین شرایطی، جایی برای سخنان نسنجیده وجود ندارد. کوچکترین سخنی که از نظر استدلالی ضعیف باشد، به سرعت در فضای مجازی منتشر شده و مورد نقد قرار میگیرد؛ حتی در روایات اهل بیت(ع) نیز به ما توصیه شده که حافظ اسرار باشیم، زیرا برخی مسائل جنبه سِرّی دارند و قرار نیست هر مخاطبی از آنها آگاه شود.
این موضوع با مبحث مخاطبشناسی نیز ارتباط مستقیم دارد. گاهی مخاطبان از نظر باورها و اعتقادات دینی در سطح پایینی قرار دارند.
در چنین شرایطی، بیان برخی فضائل و کرامات اهل بیت(ع) در جمعی که آمادگی پذیرش آن را ندارند و نسبت به مقام و جایگاه امام شناخت کافی ندارند، میتواند آسیبزا باشد.
چه بسا بیان یک کرامت در چنین جمعی، در فضای مجازی منتشر شود و باعث شود مجالس دینی مورد تمسخر قرار گیرند و گفته شود که روحانیون بدون توجه به پشتوانه علمی، هر مطلبی را بیان میکنند.
از این رو، امروزه آسیبهای متعددی در عمل و رفتار مبلغان دیده میشود که نیازمند توجه جدی و رعایت اصول حرفهای در امر تبلیغ است.
«خطیب باید با درک شرایط زمانه و مخاطبشناسی دقیق، محتوا و شیوه بیان خود را متناسب با فضای موجود تنظیم کند».
* یک مبلغ برای تأثیرگذار بودن، چه ویژگیهای اخلاقی و علمی را باید رعایت کند؟
موفقیت یک مبلغ در امر تبلیغ، مستلزم رعایت سه اصل بنیادین است که هر یک به نوبه خود نقشی حیاتی در تأثیرگذاری او بر مخاطبان دارد.
اصل نخست، «اخلاص در تبلیغ است».
مبلغی که قصد دارد کلام الهی را به گوش مردم برساند، باید از هرگونه خودنمایی و توجه به منافع شخصی پرهیز کند.
این مسیر، جایگاه عرضه خود نیست، بلکه محلی برای معرفی خداوند و هدایت بندگان اوست.
اگر مبلغ به جای تمرکز بر رضایت الهی و هدایت مردم، به دنبال کسب شهرت یا منافع شخصی باشد، تمام فرایند تبلیغ از مسیر اصلی خود منحرف خواهد شد.
اصل دوم، علم و آگاهی بهروز است.
در جهان متحول امروز، دیگر نمیتوان با تکیه صرف بر آموختههای گذشته و بدون بهروزرسانی دانش به تبلیغ پرداخت.
یک مبلغ موفق باید علاوه بر تسلط بر مسائل شرعی، با مسائل روز جامعه و شبهات رایج در فضای مجازی نیز آشنا باشد.
او باید توانایی پاسخگویی به پرسشهای مخاطبان را داشته باشد، زیرا «مبلّغی که با ذهنی خالی و بدون مطالعه کافی به میدان تبلیغ وارد شود، در مواجهه با سؤالات مخاطبان درمانده خواهد شد».
اصل سوم، برخورداری از اخلاق نیکو است. این ویژگی نباید محدود به زمان تبلیغ باشد، بلکه باید به عنوان خصلتی دائمی در مبلغ نهادینه شده باشد.
«صبر، حوصله، تواضع و فروتنی از ارکان اساسی موفقیت در تبلیغ هستند». چنانکه قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) میفرماید، نرمی و مهربانی با مردم رمز جذب قلوب است.
یک مبلغ باید بتواند حتی در شرایط پرفشار، مانند شبهای قدر که حجم کار افزایش مییابد، کنترل خود را حفظ کند. یک برخورد تند میتواند تمام زحمات یک ماه تبلیغ را به هدر دهد و مخاطبان را پراکنده سازد.
در حقیقت، موفقیت یک مبلغ در لحظات حساس و دشوار آشکار میشود؛ جایی که باید با صبوری، تحمل و مدیریت صحیح، رسالت تبلیغی خود را به درستی به انجام برساند.
تنها با رعایت همزمان این سه اصل اخلاص، علم و اخلاق نیکو است که یک مبلغ میتواند تأثیری ماندگار بر مخاطبان خود بگذارد.
* روشهای مؤثر تعامل و ارتباط بین خطیب و مخاطب و تکنیکهای کارآمد برای اقناع مخاطب چیست؟
در عرصه خطابه و سخنوری، با وجود محدودیتهای ذاتی این نوع ارتباط که در آن یک گوینده در برابر جمع کثیری از شنوندگان قرار دارد، «اقناع مخاطب نیازمند رعایت اصول و تکنیکهای ویژهای است».
اول، اینکه مخاطب نباید احساس کند خطیب در حال تحمیل عقاید خود است یا به شخصیت و دیدگاههای او بیاعتنایی میکند.
در دنیای امروز، برای اقناع مؤثر مخاطب، خطیب باید ابتدا با دقت به دیدگاههای او گوش فرا دهد، موضع فکری او را به درستی درک کند و به عقاید و باورهای او احترام بگذارد.
اگر قرار است نقدی صورت گیرد، این نقد باید سه ویژگی اساسی داشته باشد:
منصفانه باشد
با لحنی محترمانه بیان شود
و با استدلالهای قانعکننده همراه باشد.
تنها در این صورت است که میتوان انتظار داشت مخاطب در طول سخنرانی با خطیب همراه شود.
دوم، اینکه کوچکترین بیاحترامی به عقاید مخاطب، یا تمسخر باورهای او، میتواند تمام تلاشهای خطیب را بیاثر کند.
این اصل حتی در مورد شخصیتهایی که مخاطب آنها را به عنوان الگو پذیرفته نیز صادق است؛ حتی اگر آن شخصیتها از نظر اعتقادی یا رفتاری دچار مشکلاتی باشند، مبلغ به هیچ وجه نباید آنها را مورد تمسخر یا تحقیر قرار دهد.
زیرا ایجاد حس مظلومیت در مخاطب، نتیجهای معکوس خواهد داشت و باعث میشود او با تعصب بیشتری بر موضع خود، حتی اگر نادرست باشد، پافشاری کند.
در مقابل، وقتی با عقاید، رفتار و شخصیتهای مورد احترام مخاطب برخوردی محترمانه صورت میگیرد و نقدها به شکلی منصفانه و مستدل ارائه میشود، احتمال پذیرش از سوی مخاطب به طور چشمگیری افزایش مییابد.
این شیوه برخورد احترامآمیز و منطقی، راه را برای گفتگویی سازنده هموار میکند و امکان تأثیرگذاری واقعی بر مخاطب را فراهم میآورد.
و در نهایت، «موفقیت یک خطیب در گرو توانایی او در ایجاد تعادل میان نقد منصفانه و حفظ احترام مخاطب است».
* چالشهای اخلاقی و خطوط قرمزی که یک خطیب باید رعایت کند کدامند و چه رفتارهایی میتواند جایگاه یک خطیب را تضعیف کند؟
در دنیای معاصر، هنر خطابه و سخنوری دستخوش تحولات عمیقی شده است. امروزه مخاطبان هوشمندتر، حساستر و آگاهتر از گذشته هستند و این تغییر، ضرورت بازنگری در روشهای سنتی خطابه را ایجاب میکند.
یک خطیب موفق باید بداند که هرچه جایگاه و شهرتش افزایش مییابد، نیاز به تواضع و فروتنی او نیز بیشتر میشود.
مخاطب امروزی به هیچ وجه برخورد متکبرانه را نمیپذیرد و از موضع بالا سخن گفتن، حتی اگر با بهترین فنون بیان همراه باشد، تأثیر معکوس خواهد داشت.
برخلاف گذشته که خطیبان میتوانستند مستقیماً مخاطبان را مورد عتاب و خطاب قرار دهند، امروزه باید از زبانی نرم و لحنی ملایم بهره گرفت.
انتقادها و تذکرات باید غیرمستقیم و با ظرافت بیان شوند. خطیب باید به جای اشاره مستقیم به افراد حاضر، از مثالهای کلی و عام استفاده کند تا مخاطب احساس نکند شخصاً مورد هدف قرار گرفته است.
حتی در زمینه موعظه و پند و اندرز، که جوهره اصلی خطابه دینی است، باید تغییر رویکرد داد.
روش قرآنی که از داستانها و حکایات برای انتقال پیام استفاده میکند، الگوی مناسبی برای خطیبان معاصر است.
به جای موعظه مستقیم، میتوان داستانها و روایتهای آموزنده را بیان کرد و اجازه داد مخاطب خود به نتیجهگیری برسد.
این شیوه غیرمستقیم، نه تنها حساسیتهای مخاطب را برنمیانگیزد، بلکه با درگیر کردن ذهن او، تأثیرگذاری پیام را افزایش میدهد.
خطیب باید آگاه باشد که مخاطب امروز، در عصر رسانههای متکثر و دسترسی گسترده به اطلاعات، دیگر پذیرای سبکهای سنتی و آمرانه نیست.
«موفقیت در خطابه معاصر، مستلزم درک این تحول و انطباق هوشمندانه با نیازها و حساسیتهای نسل جدید است».
خطیبی که نتواند این تغییر را درک کند و همچنان بر روشهای کهنه پافشاری کند, به تدریج تأثیرگذاری خود را از دست خواهد داد و چه بسا به جای هدایت و راهنمایی، موجب دلزدگی مخاطب شود.
* چه تغییراتی در شیوه خطابه امروزی نامطلوب بوده است و خطیب چگونه میتواند در دنیای مدرن و فضای مجازی، یک سخنران جامعالشرایط باشد؟
تحولات عمیق در فضای ارتباطی و رسانهای معاصر، چهره سخنوری و خطابه را به کلی دگرگون کرده است. امروزه، برخلاف گذشته، هر سخن و موضعگیری خطیب به سرعت در فضای مجازی بازتاب مییابد و این واقعیت، مسئولیت سنگینتری بر دوش خطیبان گذاشته است.
یک اظهارنظر نسنجیده در مسائل اعتقادی، اجتماعی یا سیاسی میتواند به سرعت در فضای مجازی منتشر شود و اعتبار و آینده تبلیغی یک خطیب را به مخاطره بیندازد.
در گذشته، نبود رسانههای فراگیر، محدودیتهای طبیعی برای انتشار سخنان ایجاد میکرد و حتی اشتباهات احتمالی خطیب محدود به جمع حاضر میماند، اما امروز، هر سخن مانند تیری رها شده است که بازگشت آن ناممکن است. این تغییر اساسی، نیازمند بازنگری جدی در شیوههای سنتی خطابه است.
خطابههای طولانی و سبکهای کلاسیک که زمانی مورد استقبال گسترده قرار میگرفت، امروز دیگر کارآیی چندانی ندارد؛ حتی سبک سخنرانی بزرگانی چون مرحوم کافی و فلسفی، که در زمان خود بسیار تأثیرگذار بودند، در شرایط امروز ممکن است با اقبال چندانی مواجه نشود.
مخاطب معاصر به دنبال سخنرانیهای کوتاه، عامیانه، محاورهای و به روز است که با مسائل و دغدغههای امروزی او ارتباط مستقیم داشته باشد.
تغییر در ظرفیت توجه مخاطبان نیز چالش دیگری است که خطیبان با آن روبرو هستند.
اگر در گذشته، مانند زمان شیخ حسین کبیر تهرانی، مردم میتوانستند سه ساعت ایستاده به سخنرانی گوش دهند، امروز به دلیل تنوع جاذبههای بیرونی و گسترش شبکههای اجتماعی، چنین امری تقریباً ناممکن شده است.
در آن زمان، شرکت در جلسات سخنرانی یکی از معدود تفریحات و رویدادهای اجتماعی مهم به شمار میرفت، اما امروز مخاطب با انبوهی از گزینههای جذاب و سرگرمکننده روبروست.
برای موفقیت در این فضای جدید، خطیب باید علاوه بر حفظ اصول و ارزشهای اساسی خطابه، خود را با اقتضائات زمان تطبیق دهد. او باید مهارتهای دیجیتال را فرا بگیرد، با ویژگیهای فضای مجازی آشنا شود و توانایی تولید محتوای کوتاه و تأثیرگذار را کسب کند.
«خطیب امروز باید بتواند پیام خود را در قالبهای متنوع و متناسب با ظرفیت و نیاز مخاطب معاصر ارائه دهد، بدون آنکه از عمق و غنای محتوا بکاهد».
این تحول و نوآوری در شیوه خطابه، نه تنها اجتنابناپذیر است، بلکه میتواند فرصتی برای گسترش دامنه تأثیرگذاری خطیب فراهم کند.
خطیبی که بتواند این تعادل ظریف میان حفظ اصالتها و همگامی با تحولات زمانه را برقرار کند، میتواند در دنیای معاصر نیز نقش هدایتگری و روشنگری خود را به خوبی ایفا نماید.
* در خطابه معاصر، اولویتبندی موضوعات چگونه باید باشد و آیا باید مخاطب محور بود یا شرایط کلی جامعه را در نظر گرفت؟
انتخاب محتوا و موضوع در خطابه معاصر، یکی از چالشبرانگیزترین مسائل پیش روی مبلغان دینی است.
همانطور که مقام معظم رهبری تأکید کردهاند، اولین و مهمترین اصل در تبلیغ، شناخت دقیق مخاطب است. ایشان به درستی اشاره میکنند که سطح آگاهی مردم امروز، چه جوان و چه غیر جوان، با گذشته قابل مقایسه نیست.
در دنیای امروز که هر فرد یک رسانه متحرک است و تمام اطلاعات در گوشی همراه او قابل دسترسی است، شیوههای سنتی موعظه و نصیحت دیگر کارآیی ندارد.
برای موفقیت در این عرصه، خطیب باید پیش از تعیین موضوع سخنرانی، «شناخت جامعی از مخاطب» خود داشته باشد.
این شناخت شامل درک سطح آگاهی، نیازها، مشکلات زندگی و شبهات ذهنی مخاطبان است. بدون این شناخت، حتی بهترین محتوا نیز نمیتواند تأثیرگذار باشد. برای مثال، در ماه رمضان، خطیب نمیتواند نسبت به مشکلات معیشتی جامعه بیتفاوت باشد، اما در عین حال نباید تمام سخنرانی خود را به این موضوع اختصاص دهد.
«رویکرد مناسب در خطابه، اتخاذ روشی تلفیقی و هوشمندانه است».
خطیب میتواند موضوع اصلی سخنرانی را مفهومی جامع مانند «آرامش در زندگی» قرار دهد و در خلال آن، به مسائل مختلف جامعه از جمله مشکلات اقتصادی، چالشهای فرهنگی و آسیبهای اجتماعی بپردازد.
این روش به او اجازه میدهد ضمن حفظ انسجام کلی بحث، به دغدغههای متنوع مخاطبان نیز پاسخ دهد.
خطیب باید توجه داشته باشد که مسائل جامعه مانند مشکلات معیشتی، چالشهای فرهنگی یا آسیبهای اجتماعی، هر کدام بخشی از واقعیت زندگی مخاطبان را تشکیل میدهند.
پرداختن به این موضوعات نه به صورت مجزا و پراکنده، بلکه در قالب یک چارچوب منسجم و با هدف ارائه راهکارهای عملی، میتواند تأثیرگذاری کلام را افزایش دهد.
در این میان، توجه به مسائل منطقهای و محلی نیز اهمیت ویژهای دارد.
مشکلاتی مانند «چشم و هم چشمی، اختلافات خانوادگی یا چالشهای خاص هر منطقه»، باید در محتوای سخنرانی گنجانده شود. خطیب موفق کسی است که میتواند این مسائل را با مفاهیم دینی و اخلاقی پیوند بزند و راهکارهایی عملی و قابل اجرا ارائه دهد.
همچنین، خطیب باید از زبان و ادبیاتی متناسب با سطح مخاطب استفاده کند.
این زبان باید ضمن حفظ وزانت و متانت، برای مخاطب قابل فهم و پذیرش باشد. استفاده از مثالهای ملموس، داستانهای مرتبط و تجربیات واقعی میتواند به درک بهتر مفاهیم کمک کند.
در نهایت، موفقیت یک خطیب در گرو «توانایی او در ایجاد تعادل میان نیازهای متنوع مخاطبان، شرایط اجتماعی، و اصول و ارزشهای دینی است».
این مهم تنها با شناخت دقیق مخاطب، درک عمیق شرایط جامعه، و توانایی در ارائه محتوایی جامع و کاربردی امکانپذیر است