۰۷ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰

وظیفه خواص و نخبگان در برابر فساد و افساد چیست؟

وظیفه خواص و نخبگان در برابر فساد و افساد چیست؟
چرا در امم گذشته نخبگان و خواصی که جزء صاحبان نفوذ و تاثیر در جامعه هستند، هیچ گاه در صدد نهی از فساد و افساد در زمین الهی نبوده‌اند؟
کد خبر: ۵۳۷۹

به گزارش خیمه مگ، «آیات و نکات»، پرونده رمضانی رسانه رسمی حوزه برای ماه مبارک رمضان است که حجت‌الاسلام امین اسدپور از پژوهشگران قرآنی در سی شماره به بیان سی آیه از قرآن کریم پرداخته که به صورت روزانه تقدیم شما خوبان خواهد شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیه منتخب از جزء دوازدهم قرآن کریم آیه ۱۱۶ سوره مبارکه هود است.

 

حضرت حق در این آیه می‌فرماید: «فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ / پس چرا در امم گذشته مردمی با عقل و ایمان وجود نداشت که (خلق را) از فساد و اعمال زشت نهی کنند مگر عده قلیلی که نجاتشان دادیم، و ستمکاران از پی تعیّش به نعمتهای دنیوی رفتند و مردمی فاسق بدکار بودند».

در فقرات مختلف سوره مبارکه هود داستان و قصص انبیاء و اقوام در قبل از اسلام و نوع مواجهه آنها با انبیاء و رسولان الهی را روایت می کند. در این سوره به بیان عقاب و عذاب های اقوام گذشته می‌پردازد. قرآن کریم با بیان احوالات گذشته این قصص در صدد مذمت رفتار نخبگان، خواص و ملل گذشته با اهل ایمان است.

چرا در امم گذشته نخبگان و خواصی که دارای تاثیرگذاری اجتماعی و «أُولُو بَقِیَّةٍ» یعنی صاحبان نفوذ و تاثیر در جامعه هستند، هیچ گاه در صدد نهی از فساد در زمین الهی نبوده‌اند؟


این نخبگان و خواص مشارکتی در فساد فی الارض و افساد نداشتند، خودشان آدمهای فاسدی نبودند، اما قرآن آنها را توبیخ می کند که چرا صاحبان نفوذ اجتماعی، نخبگان و خواص اجتماعی مانع این افساد فی الارض نشدند؟، چرا سکوت کردند؟ چرا در برابر فساد اعتراض نکردند؟

در آیات دیگر داریم که این سکوت و عدم اعتراض آنها کمک به طاغوت و مفسدین فی الارض شمرده شده است.
نخبگان و خواص آن جامعه انسان‌های صالحی بودند، اما به عقاب و عذاب الهی دچار شدند.

 

در روایات و اخبار خوبان اقوام و ملل گذشته خصوصا نخبگان و خواصی که حتما بایستی اعتراض می کردند به خاطر عمل نکردن به تکلیف سکوت در برابر فساد اجتماعی دچار عذاب و عقاب الهی شدند. قرآن کریم این افراد را مذمت می کند که چرا در اقوام گذشته «أُولُو بَقِیَّةٍ» که نهی از فساد فی الارض بکنند وجود نداشتند، «إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ»، مگر برخی را که اتفاقا آنها را هم ما نجات دادیم.

 

این افراد به جهت اعتراض و نهی از فساد، عذاب الهی از آنها برداشته شده و نجات پیدا کردند. اما کسانی که وابسته به زندگی و نعمت های دنیوی شدند، مجرم شمرده شدند و به تعبیری عقاب و عذاب شامل حالشان بود.
این افراد چه بسا جزء نیکان و صالحان و یا از نخبگان بوده‌اند اما به خاطر محافظه کاری در زندگی دنیوی(تعبیری که قرآن در مورد این افراد به کار می برد «وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ» یعنی همراه با ستمکاران از تَعیُّش و نعمت های دنیوی تبعیت کردند) مجرم شناخته شده و عذاب الهی شامل حالشان می‌شود.


بنابراین پیوسته بایستی از نخبگان و خواص جامعه این انتظار را داشت که جلوی بدعت ها و فسادها و افسادها را گرفته و با اعتراض خود مانع تمرّد از فرمان الهی شوند.
امید است که ان شاءالله الله نخبگان و خواص مجامع فکری، فرهنگی و علمی جامعه ما هم به این فسادها و افسادها حساس باشند و وظیفه اجتماعی خودشان را ان شاءالله بتوانند پیوسته انجام دهند.