به گزارش خیمه مگ،مرحوم آيت الله حاج شيخ ابراهيم كلباسى در زمان مرحوم آیتالله سيد محمد باقر شفتى در اصفهان ، رود زندگى مىكردند و مرجعيت آن زمان را داشتند.
مرحوم كلباسى مىگوید : من در مسأله بسيار مهمى گير كرده بودم و براى من حل نمىشد و هر چه كتابهاى علمى را مىديدم، حل نمیشد.
چون خيلى ناراحت بودم ، در خواب نيز اين مشكل به سراغم آمد . داشتم در خواب فكر مىكردم كه ناگهان ديدم مجلسى برپا شده و رسول خدا و ائمه طاهرين و حضرت زهرا عليهم السلام نشستهاند و سيد محمد باقر شفتى نيز كنار حضرت زهرا عليها السلام نشسته است .
گفتم : عجب مجلسى است . بروم و اين مسأله مشكل را از حضرت فاطمه عليها السلام بپرسم: آمدم و زانو زدم، عرض کردم خانم ! من در اين مسأله مشكل دارم . حضرت فرمودند : از فرزندم سيد محمد باقر بپرس .
من در فكر فرو رفتم، دانش سيد محمد باقر تا كجاست كه ما خبر نداريم . سؤال كردم ، ايشان نيز حل كرد . از خوشحالى حلّ مسأله از خواب پريدم . ديدم نصف شب است . نماز شب و قرآن و دعايم را خواندم و بعد از نماز صبح آفتاب تازه مىخواست بيرون بزند ، بلند شدم و سوار بر مركب ، به بيد آباد رفتم .
حدود ساعت هشت بود. به خانه سيد محمد باقر رفتم، ديدم طلبهها براى درس مىآيند . ايشان خيلى از من استقبال و احترام كرد، گفتم : جناب سيد محمد باقر! من مشكل علمى دارم ، مطرح كنم ؟ فرمودند : ديشب در كنار مادرم زهرا عليها السلام كه جواب شما را دادم .
تقوا انسان را اين گونه مىكند . تاريكىها ، بنبستها از بىتقوايى است . سند اين حرف ما طبق اين آيه است :
« وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»