۱۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۹

شعار کاربردی امام حسین (ع) چه بود؟

شعار کاربردی امام حسین (ع) چه بود؟
امام حسین (ع) می‌فرماید: من هرگز دست ذلت به دشمنان نمي دهم و مانند بردگان فرار نمي‌کنم. این سخنان حضرت براي اين است كه هدف ایشان آزادي دين و جامعه انساني از جهل و ضلالت و كفر و الحاد است. آزادي حقيقي رها شدن انسان از اين امور و وارد شدن در دايره شهود و توحيد است ...
کد خبر: ۷۳۹۱

به گزارش خیمه مگ،در راستای تبیین شعار کاربردی عاشورا و بیان هدف سیدالشهدا از قیام عاشورا گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی‌آملی انجام داده است که ما حصل آن در ذیل تقدیم می‌شود.

ايام سوگ حسيني سالار شهيدان حسين بن علي عليه السلام را به شما و همه پيروان حضرتش تسليت عرض مي كنم .حادثه و رخدادي كه بزرگ‌ترین حادثه و رخداد شگفت انگيز تاریخ اسلام بعد از رسالت نبي اكرم بوده است و به همراه خود حوادث فراوانی را به دنبال داشته است و در هر دوره‌ای نيز به گونه خاصي درخشيده است اكنون كه از انقلاب شکوهنده ايران حدود 33 سال می‌گذرد کاملاً به ياد داريم كه اين انقلاب مبتني بر شعارهاي ارزشمند نهضت كربلاي حسيني شكل گرفت و بر پا شد و در مقابل دشمن ايستاد و اگر اين شعارها نبود معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار ایران عزيز و ملت سربلند اين سرزمين رقم مي خورد ، همچنین در ايام دفاع مقدس باز شعارهاي محرم بود كه اين حماسه را براي ملت ايران آفريد و بانگ پیروزی خون بر شمشير را سر داد و به فتح نهايي رساند لذاست كه مي بينيم كربلا و پيام هاي آن در هر دوره اي درخشش خاص خود را دارد و ما بايد در هر دوره درخششي از تلالو حماسه كربلا را افتباس كنيم و الهام بگيريم تا بوسيله آن بتوانيم زندگي و نظام سياسي ، فردي و اجتماعي خود را سامان دهيم .

 

* درخشش شعارهاي عاشورا و حماسه حسيني در عصر بيداري جامعه اسلامي

امروزه كه خاورميانه بيدار شده است و بر اساس آگاهي و شناختي كه جامعه اسلامي عموما و منطقه خاور ميانه خصوصا پيدا كرده و در مقابل استبداد قد علم كرده است نياز به درخشش و تلالوء ديگري از ابا عبد الله الحسين احساس مي شود و شايسته است مبلغان ديني شعاري شايسته و مناسب با محرم سالار شهيدان و متناسب با جامعه امروز جهاني و جريان عظيم بيداري اسلامي را به گوش همگان برسانند امروز همگان منتظر يك سخن حق و منطق حق هستند .

 

* اساس و نهاد انسان بر خدا محوري و توحيد است

در مقدمه باید بدانيم همه انسانها فطرتا بر اساس توحيد و عبوديت نسبت به حق تعالي آفريده شده اند و اين فطرت توحيدي اختصاص به جامع ديني ندارد بلكه انسان ذاتا داراي فطرت الهي و ديني است فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ، روم آيه 30 » - ترجمه : پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند،انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمى‏دانند! – از آنجايي كه انسان بر اساس فطرت الهي آفريده شده است و دين چيزي جز فطرت نيست و فطرت نيز چيزي جز دين نيست لذا انبيا الهي ديني آورده اند كه مطابق فطرت ديني بشر مي باشد و در هماهنگي كامل با فطرت آدمي است و اين چنين رهاوردي موجب رشد و شكوفايي انسان است ، فطرت خدا جوي انسان او را به سمت دين سوق مي دهد و دين كتاب هدايتي است كه آدمي را در مسير فطري او هدايت و رهنمود مي كند و سعادت انسان را در دنيا و عقبي به ارمغان مي آورد ؛ سعادت و حركت در مسير فطرت الهي بشريت يكي از بزرگترين اهداف انبياء الهي بوده و هست .

اما در خصوص دين اسلام كه به كمال رسيده است و دين كامل ، بلكه بالاتر از آن ديني است كه مرضي خدا شده است « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً ؛ مائده آيه 3» هماهنگي فطرت و دين را به وضوح مي يابيم لذا كلمه انسان مي تواند بر اساس نهاد و فطرت اوليه خود و كتابي كه هماهنگ با اين نهاد است زندگي آزادانه و رها از هر گونه هوي و هوس ؛ خيال و وهم باطل و جهل و جهالت داشته باشد چنانكه قرآن كريم در معرفي نبي اكرم مي فرمايد : « الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ ؛ اعراف آيه 157‏ » - ترجمه : همانها كه از فرستاده(خدا)، پيامبر«امّى» پيروى مى‏كنند؛ پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مى‏يابند؛ آنها را به معروف دستور مى‏دهد، و از منكر باز مي‌دارد؛ أشياء پاكيزه را براى آنها حلال مى‏شمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند؛ و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‏دارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند. – پيامبري را بزرگ بشماريد كه آمده است تا شما را آزاد كند و سنگيني ها را از روي دوش شما بردارد و ابن غل و زنجير را را از شما بازكند .

 

* آزادي انسان و نجات او در گرو دين الهي است

دين براي آزاد سازي انسان و نجات او از بند جهل و شهوت و غضب و تمامي اموري است كه انسان را به نوعي بر زمين مي زند و مايه خفت و ذلت آدمي است ، انساني كه دنيا زده است و به مال و جاه فكر مي كند زمين گير است « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ ، سوره توبه آيه 38 » - ترجمه : اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مى‏كنيد(و سستى به خرج مى‏دهيد)؟! آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده‏ايد؟! با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست‏ -   لذاست كه تبعيت هوي و هوس به صورت امراض مزمني در انسان جلوه مي كند و او را از سير باز مي دارد لذا دين آمده است كه انسان را از اين غل و زنجيرها رها كند و جان آدمي را در ملكوت اين عالم سير دهد كه هدف غايي دين آزادي انسان از موانع سير او و نجات وي از جهل و جهالت است ؛ از این رو در زيارت نامه پيامبر اكرم مي خوانيم « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلَالَة ؛كافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 551 » ستايش مر خدايي راست كه به بركت وجود تو ما را از شرك و ضلالت نجات داد . لذا هدف غايي دين آزادي انسان از جهل و جهالت است و شرك و جهل سنگيني هستند و كه مانع پرواز آدمي در ملكوت عالم هستند و دين اين موانع را رفع مي كند .

 

* اسارت دين بعد از رحلت نبي مكرم اسلام

رسول اكرم اصل آزادي انسان را با دين تامين كرد و جامعه عصر خود و حجاز را از كفر و ضلالت نجات داد و دين موجب آزادي و رهايي انسان به سمت حقيقت و توحيد شد متاسفانه بعد از رحلت رسول اكرم دين به اسارت نا اهلان در آمد و به تبع آن جامعه ديني نيز اسير شد، دشمنان اسلام فكر مي كردند جامعه اي كه از شرك و مظاهر مختلف شرك رهايي يافته است دوباره به دامان آن باز نخواهد گشت لذا اين جامعه را در همان فضاي دين نگهداشتند اما دين را به اسارات گرفتند ، وقتي دين اسير شد جامعه ديني هم اسير مي شود .

امير بيان علي بن ابيطالب در نامه خود به جناب مالك اشتر مي نويسد : « ً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا ، نامه 53 نهج البلاغه ، صبحي صالح » دين در دست اشراري كه از حق و حقيقت دورند و به سمت باطل گرايش دارند به اسارت رفته است. و وقتي دین به اسارت گرفته شد محل تاخت و تاز آنها شد و هر نوع دنيا طلبي اي را كه خواستند انجام بدهند به نام دين انجام دادند ؛ اگر در عصر علي بن ابيطالب وضعيت جامعه مسلمين به جايي رسيد كه نسبت به دين اينگونه انديشيدند براي اين بود كه ديگران توحيد ، ولايت و امامت و وحي را هر طور كه خواستند تفسير كردند و دنيا مداري را در دين ديدند و طبعا اين دين از جايگاه اصلي خودش خارج شده است ديني مي تواند جامعه را نجات دهد كه منزه از اين تاخت و تازها باشد و دين اگر بدست حاكمان جبار قرار بگيرد هر طور كه بخواهند با او رفتار مي كنند .

 

* قيام حسين بن علي و آزادي دين

علي بن ابيطالب در زماني به حكومت رسيد كه دين اسير بود و حركت او در جهت آزادي دين صورت مي گرفت همين حالت – اسارت دين - در زمان ابا عبد الله به مراتب بدتر و سخت تر از زمان علي بن ابطالب اتفاق افتاد ؛ زماني كه امام عليه السلام مشاهده كردند كه كجي ها و ناراستي ها در دين كاملا راسخ و دين وارونه شده است حضرت در جهت آزادي دين حركت عاشورايي خود را آغاز نمودند و زماني كه در مدينه از او براي حكومت نامشروع اموي بيعت خواستند فرمودند : « َ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ،اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 24 » ، همه ما از خداييم و به سوى او بازمى‏گرديم، اگر با يزيد بيعت كنم بايد آخرين وداع را از اسلام بنمايم (و از اسلام جدا گردم) زيرا اسلام به رهبرى مانند يزيد گرفتار شده . و اگر شخصي مانند يزيد به حكومت رسيد با دين همان مي كند كه علي بن ابيطالب فرمود : « يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا ، نامه 53 نهج البلاغه ، صبحي صالح » و هر هوي و هوسي كه بخواهد در دين اعمال مي كند لذا از همان آغاز شعار و دثار حركت خويش را آزادي دين و نجات انسانها معرفي كرد .

 

* آزادي دين و نجات انسانها مهمترین پیام عاشورا

زبان حال و قال ابا عبد الله الحسين آزادي دين از اسارت اشرار است اگر دين آزاد شد اين دين هم مولد جامعه آزاد است و آزادي دين در گرو پيراستن آن از بدعتها و انحرافات است لذا شعار اصلي محرم آزادي انسان ها در پرتو ديني آزاد از انحرافات است ما مي توانيم در زيارت اربعين نيز اين شعار را ببينيم آنجا كه مي فرمايد : « وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة،تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏6، ص: 113 » اگر بخواهيم هدف و مقصد نهايي نهضت ابا عبد الله را برشماريم حضرت جان و خون خود را ريخت تا انسانها را از بند جهالت برهاند لذا شعار محرم آزادي دين و نجات انسانهاست اين شعار اصلي ترين و بنياني ترين شعار نهصضت عاشورا است و ساير شعار ها در جهت حمايت و تقويت اين شعار اصلي است اگر حضرت فرمود: « وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة،مثير الأحزان، ص: 55 » ما هرگز اهل ذلت نيستيم اين قسم از شعار ها شعارهاي كاربردي اند نه راهبردي شعار راهبردي نشان از عمق يك نگاه كه در يك قيام دارد اما شعارهاي كاربردي در مقاطع عمل به ميدان مي آيد اينكه امام عليه السلام مي فرمايد : « َ وَ اللَّهِ لَا أُعْطِي بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيد، مثير الأحزان، ص: 51 » من هرگز دست ذلت نمي دهم و مانند بردگان فرار نمي كنم براي اين است كه هدف حضرت آزادي دين و جامعه انساني از جهل و ضلالت و كفر و الحاد است . آزادي حقيقي رها شدن انسان از اين امور و وارد شدن در دايره شهود و توحيد است .

 

* تلاش در آشكار كردن شاه بيت شعار نهضت حسيني

حضرت شعار اصلي نهضت مقدس خويش را در سخنان خويش بيان نموده است و اين شعار نبايد گم شود اگر ما سخنان و رفتار حسيني را مورد رصد قرار دهيم يافتن عمق شعارهاي حضرت قابل امكان است اما گاهي ما دچار امور حاشيه اي مي شويم و اين حواشي ما را از متن و آن شعار اصلي نهضت عاشورا باز مي دارد حضرت حقيقت دين را نجات آدمي از ظلمات جهل و ضلالت مي داند و دين براي عزت انسان و جامعه آمده است تا انسان ها به اوصاف شايسته برسند اين ديني است كه انبيا الهي براي او تلاش كرد و حضرت براي احيا چنين ديني قيام نمود ، گاهي شعار محرم در زير خروارها اشك و آه و سنج و شيپور مخفي مي ماند و اين نبايد باشد . مخفي شدن اين شعار خود يكي از مصائب است . آيا مكتب حسيني با صرف اشك و آه معرفي مي شود ؟!

 

* مودت عاطفی حجاب مودت عقلی

مودت كه از بهترين شعارهاي ماست سه مرحله دارد الف ) مودت عاطفي ب) مودت عقلي ج ) مودت قلبي . امرزه مودت عاطفي حجاب مودت عقلي شده است ما بايد محبت و دوستي نسبت به سيد الشهدا داشته باشيم اما اينها تمهيداتي اند كه بايد ما را به مودت عقلي برساند و مودت عقلي يعني منشا اين دوستي عقل است و ما با شناخت براي حسين بن علي اشك مي ريزيم چرا كه حسين عقل كل و فهم مطلق و شعور مطلق بود و بالاتر از همه او عشق مطلق بود و ما براي اينكه عشق را به شهادت رسانده اند عزا داريم ، محبت عاطفي كه مبناي آن احساس و عاطفه باشد نمي تواند موجب كمال و تعالي آدمي شود لذا گفته اند اگر مي خواهيد زيارت و اشك و عزا بگيريد با معرفت همراه باشد لذاست كه گاهي مي بينيم محبت عاطفي حجاب محبت عقلاني شده است لذاست كه نبايد در زير اشك و ناله ها جان مايه و شعار اصلي نهضت عاشورا كمه همان آزادي دين و نجات بشريت از جهل و گمراي است مخفي بماند ممكن است لذا رسانه ها محرم را به وضوح نشان مي دهند اما براي جامعه جهاني قابل قبول نيست بلكه شكفت انگيز است كه مصيتي 1400 سال قبل اتفاق افتاده و حال عده اي شك مي ريزند لذا محبتي كه به ما توصيه شده است بايد همراه با معرفت باشد و اگر اينگونه نبود حجاب است .

كساني كه دنياي خود را در محبت عاطفي مي بينند به مرحله عقل نرسيده اند تا جامعه را به مرحله عقل برساند، كساني كه ذكر و فكر ايشان خواندن اشعاري است كه صرف عاطفه و احساس را بيان مي كند و شعارهاي نهضت حسيني در آن مخفي است درون اين آه و ناله ها نار و نور نبست و در اين اشك منطق و شعور نيست و چنين عزاداري قطعا جامعه ساز نيست هر چند صرف اين آه و ناله ها نيز مطلوبيت دارد اما مهم بهره معرفتي است .

 

* معرفت، ثمره و میوه عزاداري حسين بن علي

الان ميليونها نفر براي حسين گريه مي كنند اما هيچ بهره معرفتي از اين نهضت ندارند عاطفه اي كه مبدا و اغار و انجامش تنها آه باشد اين ناري است بدون نور ،آتش گريه بايد نورانيت معرفت را به دنبال داشته باشد هر نوع آه و سروده اي كه نور معرفت را به ارمغان ندارد اگر توانستيم از اين گفتاها و گريه ها و... براي جامعه و خود نوري به دست آوريد البته همه اينها كمال است ، مگر درباره قرآن نداريم كه : «ربّ تالى القرآن والقرآن يلعنه‏، جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 48» از قرآن لطيف تر كه نداريم اما عده اي به ظاهر قرآن چسبيده اند و باطن و حقيقت قرآن را رها كرده اند اين جماعت مورد لهن قرآن قرار مي گيرند درباره اهل بيت هم اينگونه است اگر در اين حسين حسين گفتن ها روحي و نوري نباشد كمالي براي انسان نخواهد داشت ، لذا مبلغان ما و متوليان فرهنگي بدانند كه تمام دين را آگاهي و معرفتي همراه با ارادت معرفي كنند .

 

* سخن پاياني

شعار حضرت اختصاص به جهان تشيع و اسلامي ندارد بلكه سخن از آزادي دين و نجات بشريت است ما امروز بايد براي جامعه جهاني حرف داشته باشيم امروز جامعه جهاني تشنه شنيدن سخنان علي بن الحسين و زينب كبري هستند .